دقیقا همین جاست همین جایی که پاهایت را با اطمینان می گذاشتی و با اقتدار به تنها بودن هایت افتخار می کردی زیر پایت را نگاه کن همین جایی که زانوی غم بغل گرفته و گریه می کنی همین جا بود یادش بخیر همین تخت بود که با فراغت اهنگ های تک نفری ات را گوش می دادی اما حالا این تخت دیگر خالی نیست هر شب با اشک هایت پر می شود نگران نباش اتفاق خاصی نیفتاده است بزرگ شده ای هیسسسسس ارام باش عاشق شده ای
نظرات شما عزیزان:
شب سیاه قصه را هوای تو سحر کند
باور ما نمی شود در سر ما نمی رود
از گذر سینه ی ما یار دگر گذر کند
شکوه بسی شنیده ام از دل درد کشیده ام
کور شوم جز تو اگر زمزمه ای دگر کند
چاره کار ما تویی،یاور و یار ما تویی
توبه نمی کند اثر،مرگ مگر اثر کند
مجرم آزاده منم تن به خدا داده منم
قاضی درگاه تویی حکم سحر گاه تویی
مقصدو مقصودم تویی
عشقم و معبودم تویی
پاسخ:عالی بود لذت بردم بی نهایت

kolbeyeman11.blogfa.com
بووووووووووووووووووووووووووس !
هم کلاسیتم !
وبلاگت خیلی خوبه !
قالب وبتم خیلی خوشگله!
من لینکت کردم بی زحمت تو هم منو لینک کن !
بووووووووووووووووووووووووووو وووووووووووووووووووس !
پاسخ:چشم عزیزم زود زود لینک می کنم